یه اتفاق کوچولو
دیروز عصر محمدم رفت.منم بوفه رو تمیز کردم جمعه هم که کارگر دارم.بابا ارومش نمیگرفت تنها باشم خلاصه قرار شد شب ساعت 11 بیاددنبالم.ساعت 11 حاضر واماده اومدم ازخونه بیرون حالا بماند که نصف اشپزخونه رو ریختم بیرون تا صبحزود برگردم که تمیز کنم اشپزخونه رو.اومدم ایمن عمل کنم با اسانسور نرم اخه بعضی وقتها گیر میکنه.از پلهاومدم پایین یهو پام در رفت و افتادم پایین یه صدای گرومپ بلندی داد که نگو گفتم الان همه میریزن بیرون به زور پاشدم و رفتم تو حیاط دیدم نمیتونم درست راه برم بابا هم کهاومد به زور سوار ماشین شدم.صبح انقققققدر درد داشتم که مامان و بابا به زور بردنم بیمارستان بببببببلللللللللللله استخوان دنبالچه ام ترک خورده.یعنی میبینن شانسوو؟دم عید هم...
نویسنده :
مامان مهسا
17:59